گرد آورنده: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت





 

اینقدر هیاهو درست نکنید! هرچند روزی که یک اجتماعی می‏‌شود، یکی می‏‌ایستد صحبت می‏‌کند، و هرچه می‏‌گوید همه‌اش خلاف واقع! می‏‌گویند که فلانی را اصلاً هیچ کسی ملاقات نمی‌کند. این فلانی که از صبح - من را می‏‌گویند - که بیدار می‏‌شوم تا ظهر، این همه جمعیت که شما بیرونش را می‏‌بینید، آن حیاطش را می‏‌بینید، این جایش را می‏‌بینید، و حالا هم شما همه مجتمعید، قبلاً هم این طایفه‌ای که علیل بودند بودند پیش ما، و قبلش هم یک عده‌ای و بعدش هم یک عده‌ای، تا ظهر هم همینطور، می‏‌گویند ایشان کسی با او ملاقات نمی‌کند! مقصود اینها این است که نگذارند یک نُضبحی پیدا کند این. مأیوس کنند مردم را. خیر، هیچ راهی دیگر [برای ملاقات] فلانی نیست! حتی دیشب، از قراری که گفتند، یکی از گویندگان - که البته سوء نیت ندارد، لکن سوء ادراک دارد - یکی از گوینده‌ها گفت در مسجد امام گفته است که فلانی را هیچ اصلش نمی‌شود دیگر ملاقات کرد! الآن من ملاقات با شما ندارم؟! و قبل از این هم نداشتم؟ و بعد از این هم ندارم؟، عرض می‏‌کنم ملاقات هیچ ما نداریم؟ با مردم هم همین هیچ نیست ملاقات؟ می‏‌گویند که فلانی را نمی‌گذارند با او ملاقات کنند. آن آقا هم که هر روزی که فرصت پیدا کند صحبت می‏‌کند، آن هم همینطور دنبال اینکه فقط یک راه، یک کانال، هست برای فلانی؛ یک چند نفری هستند که همانها می‏‌توانند؛ اما سایر مردم اصلش راهی ندارند! این جمعیت مردم نیستند؟! و این اتاق که هر ساعتی پُر می‏‌شود از جمعیت - از زن، از مرد، و همه طوایف مختلف - اینها همه‌اش موهومات است؟! واقعیت ندارد؟ فرمایشات آنها صحیح است که خیر، یک مطلب است! اینها می‏‌خواهند که مردم را بترسانند؛ تضعیف کنند. از آن‏ور، من را تضعیف کنند، و روحانیت را تضعیف کنند. از آن‏ور، مردم را تضعیف کنند. مردم را نمی‌توانند تضعیف کنند. مردم همان مردم‌اند، من هم تضعیفم اشکالی ندارد. من چهار روز دیگر می‏‌میرم. و همه شما هستید و هم شما پیش می‏‌برید [ابراز احساسات و ناراحتی حضار - خدای نخواسته باشد -] این حرف نیست. (1)
یک مملکتی که اوّلاً جمعیت سی و پنج میلیونیش یکدفعه از اختناق بیرون آمده و آزاد این تقریباً بعد از آزادی، همه برای خودشان حق قائل‌اند که در همه مسائل دخالت کنند. و باید هم بکنند. خوب مسائل مسائل خودشان است. لکن باید فکر این هم بکنند که آیا این مسائل که ذکر می‏‌شود همه‌اش قابل حل است به این زودیها؟ این خانه‌نداری مردم، این فقر و فلاکت مردم، این زاغه‌نشینی مردم، این عقب ماندگی اقتصاد، این فاسد شدن رژیم، کارکردن و - عرض می‏‌کنم - کشاورزی، و امثال ذلک، اینها قابل این است که یک دولتی، یک مثلاً جمعی، بتوانند این را به این زودیها به حال صحیح برگردانند؟ این البته وقت لازم دارد. از آن طرف هم که شما می‏‌بینید که مهلت نمی‌دهند به دولت، مهلت نمی‌دهند به ما که بتوانیم با یک فراغی فکر، این مسائل را درست بکنیم. آشوب به پا می‏‌کنند. خوب، در یک کردستانی که آشوب هست، زد و خورد هست، و دائماً فتنه‌گری هست، می‏‌شود در آنجا حالا اسفالت بکنند؟ در نظر بگیرند اسفالتش بکنند؟ خوب، جنگ است؛ در یک حال جنگ نمی‌شود که اسفالت کرد؛ نمی‌شود که خانه‌سازی کرد؛ نمی‌شود که کارهای عمرانی کرد. در حالی که دامن دارند می‏‌زنند به اینکه مردم را مأیوس کنند از این مسائل. باز مردم را می‏‌خواهند کنار بزنند، مأیوس بکنند، تا اینکه آن قدرتی که می‏‌تواند کارها را انجام بدهد - و آن قدرت ملّت است - متشتّت بشود، و مأیوس بشود و نتواند کار بکند. باید همه این امور را درنظر گرفت. (2)
این برکتی که از ناحیه انقلاب پیدا شده است که خود ملّت مشغول‌اند، این احساسی که در ملّت ما پیدا شده است که باید تعاون کند، باید اعانت کند، این از برکات این انقلاب است. اینها را اصلاً ذکر نمی‌کنند. می‏‌گویند چی شده، هیچی نشده. اما فرض کنید که یک نفر آدم یا چند نفر آدم حالا دارای قرض هستند. دارای نمی‌دانم چی هستند، می‏‌گویند خوب، بعد از انقلاب قرض ما ادا نشده. مگر انقلاب که می‏‌شود باید قرضها ادا بشود؟
بتوانند، ادا می‏‌کنند. اگر بتوانند، قرض هم ادا می‏‌کنند. اما این بهانه‏گیریها برای این است که شماها را، جوانهای ما را مأیوس کنند. اگر مأیوس کنند جوانهای ما را، این نهضت پیش نرود. کار زیاد شده است و خدمت به مملکت زیاد شده است و این خدمتهایی که شمردم در رأس همه خدمتهاست. بالاترین خدمت، بیرون کردن این دزدها از مملکت بود که شده است این، این را انقلاب کرده. نشده یعنی چی؟ چه چیز نشده؟ اینها می‏‌گویند که باز سازمان امنیت ما داریم؟ باز اویسی و نمی‌دانم کذا هستند سر کار؟ نصیری و امثال اینها؟ خوب، همه اینها از بین رفتند. کی این کار را کرد؟ ملت این کار را کرد برای انقلاب اسلامیش. این انقلاب است که این کارها را انجام داده است و مشغول‌اند الآن به کار، هم ملّت مشغول است و هم دولت مشغول است. این جهاد سازندگی که می‏‌روند برای خدمت به مردم؛ گاهی وقتها من در تلویزیون می‏‌بینم خیلی من خوشحال می‏‌شوم از این روحیه اینها. البته این خانمهای ضعیف، ضیف‌البنیه نمی‌توانند بروند یک زمین بزرگی را درو بکنند، لیکن حضور آنها در این مرزعه‌ها موجب این می‏‌شود که خود صاحبان آنها تقویت می‏‌شوند و کارهاشان دو چندان می‏‌شود. این دکترها و مهندسین و تحصیل‏کرده‌ها و اینها که وارد می‏‌شوند. در یک جایی و مشغول می‏‌شوند به ساختمان یک چیزی و مشغول می‏‌شوند به کار یک چیزی، اینها اسباب این می‏‌شود که خود آن اهالی آنجا هم به کار واداشته می‏‌شوند، کار زیاد شده. اینها کارهایی است که در سطح مملکت دارد می‏‌شود و شده است، لکن این بی‏انصافها می‏‌خواهند مأیوس کنند شما را، یأس ایجاد کنند، تا اینکه به واسطه ایجاد یأس، هی کم‏کم دست بردارند از کار و بگویند که کاری نشده. خوب، تبلیغات تأثیر دارد در انسان. خوب، تبلیغ، هِی تبلیغ، تبلیغ که کاری نشده این کارهایی که شده را آدم یادش می‏‌رود. (3)
اینها نمی‌دانم چه جور مردمی هستند؟ خودشان را به اسم خدمتگزار جا می‏‌زنند، لکن دائماً مسیر ملّت قدم بر می‏‌دارند، و قدمهاشان بر خلاف مسیر ملّت است، کارشکنی می‏‌کنند، مردم را به یأس می‏‌کشانند. اینها نمی‌دانند این معنا را که اگر مردم مأیوس بشوند، به منزله شکست خوردن است؟ یا می‏‌دانند و عمداً این کار را می‏‌کنند؟ من بسیاریشان را عقیده‌ام هست که عمداً با حساب دقیق [است] این اعمال حساب شده است، حسابش هم از خارج است. حالا هم که آن لانه فساد را جوانهای ما رفتند و گرفتند. روی این اصل که دشمن ما را شما نگه داشتید و نوازش می‏‌کنید، در صورتی که ما خزاین‌مان پیش او هست، طلب از او داریم. باید بیایید اینجا طلبهای ما را بدهد. خزاین مملکت را برده است و بانکها را پُر کرده است. این همه جنایات کرده و این همه جوانهای ما در حبسهای آنها و در خیابانها به دستور این فاسد، این عنصر خبیث به خاک و خون کشیده شدند. (4)
مطلبی که به طور کلی می‏‌خواهم عرض بکنم؛ این ملّت ما، که از اوّل قیام کرد و به ما منّت گذاشت و وارد شد در صحنه و مقابل همه قدرتها ایستاد و رأی داد به این جمهوری و تا آخر و شکست داد طرفهای مقابل را، این ملّت ما سر جای خودش هست. این شیاطین که می‏‌گویند که ملت دیگر چه طور و چه طور است. ا ینها توی اتاقهای خودشان نشسته‌اند حساب می‏‌کنند. اینها نمی‌روند که این ملّت میلیونی را محاسبه بکنند که این ملّت هر وقت که یک صدایی بلند بشود و بخواهد - فرض کنید - از اسلام یک طرفداری بشود. همه ملّت سرتاسر - الّا یک دسته کوچکی که به اسلام اعتقاد ندارند. آنها هم وقتی که ملّت آمدند یک طرف، آنها هم در ملّت محو می‏‌شوند - [به خیابانها می‏‌ریزند]. این معنا را که هی دیده می‏‌شود که [می‏‌گویند] باید یک کاری بشود که ملّت راضی بشود، ملّت اسلام را می‏‌خواهد؛ کاری بهتر از اسلام چی؟ چه می‏‌خواهید بکنید؟ شما کارهایتان را خوب بکنید. ملّت ایران رأی داده است به جمهوری اسلامی؛ هرچه زحمت داشته و توان داشته است در طبق اخلاص گذاشته است گفته ما اسلام را می‏‌خواهیم؛ شما اگر با اسلام بد هستید، خوب تشریف ببرید اروپا و امریکا و هرجا دلتان می‏‌خواهد، آنجا زندگی کنید. یا همینجا زندگی کنید و اگر ملّت را می‏‌خواهید، هی نگویید که ملّت با من است، ملّت با من است. ملّت با اسلام است. نه با من است و نه با شما و نه با دیگری. من اگر یک کلمه‌ای بر خلاف اسلام بگویم، همین ملّت می‏‌ریزند و من را از بین می‏‌برند. ملّت اسلام را می‏‌خواهد. ملّت شخص نمی‌خواهد. شخص پرست نیست ملت. ملّت می‏خواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. (5)
چون امروز روزی است که باید راجع به تکلیف خودمان در انتخابات عرض کنم، باید عرض کنم که یکی از اموری که مطمح نظر آنهایی است که می‏‌خواهند این انقلاب را به شکست برسانند، قضیه مجلس است. مجلس یک چیز سهلی نیست کارش. مجلس یک چیزی است که در رأس همه اموری که در کشور است واقع است. یعنی مجلس خوب همه چیز را خوب می‏‌کند و مجلس بد همه چیز را بد می‏‌کند. و لهذا آنهایی که قبلاً در این کشور حکومت داشتند سعیشان این بود که مجلس را نگه دارند. آن وقتی که دیگر مجلس تحقق پیدا کرده بود و مشروطه شده بود و مجلس پیدا شده بود، سعی می‏‌کردند که مجلس را به دست بیاورند. آن وقت که نمی‌توانستند با فشار مردم را الزام کنند باید کیک را چیز بکنید، آن وقت با حیله‌ها می‏‌کردند، ایادی خودشان، در بلاد، و مردم بیچاره را یا اغفال می‏‌کردند یا خانها وادار می‏‌کردند و وقتی که رضاخان آمد درکار، دیگر قضیه، قضیه این بود که دست شاهنشاه بود، همه چیز دست او بود. البته این آخر هم همینجور بود. فرماندارها هرجا بودند مأمور بودند که در آنجا این آدم را از صندوق بیرون بیاورند. بتوانند مردم را وادار کنند به این کار؛ نتوانستند صندوقها را عوض بکنند، نتوانستند صندوقها را بد بخوانند و همه چیز هم دست خودشان بود. مردم هم چون مأیوس شده بودند کنار رفته بودند، راه دیگر باز بود. یکی از امور بسیار مهم که آنها کارهای خودشان را با آن انجام می‏‌دهند مأیوس کردن قشرهای مختلف کشور است. مأیوسشان بکنند. از اینکه ما کار ازمان می‏‌آید. کوشش داشتند در رژیم سابق به اینکه مردم را از همه چیز مأیوس کنند، ما نمی‌توانیم، باید از غرب درست بشود، ما همسایه کذا داریم. کوشش می‏‌کردند در این معنا و کسانی که در مجلس پیدا می‏‌شد. (6)
اینها دائماً مشغول نقشه‏کشی هستند و دائماً مشغول توطئه هستند برای اینکه، آن سیلی‌ای که از اسلام خورده‌اند اینها. به این زودی جبران‏پذیر نیست. اینها می‏‌خواهند و می‏‌دانند که با زور نمی‌شود این کار را انجام داد. اگر هم یک وقتی می‏‌گویند که ما با زور و نظامی می‏‌کنیم، این بیخود می‏‌گویند. خودشان هم می‏‌فهمند که بیخود می‏‌گویند. آنها اگر بخواهند کاری بکنند همین از ناحیه خود مردم، از ناحیه دانشگاه، از ناحیه بازار، از ناحیه کارگرها، از ناحیه کارخانه‌ها، از این جاها می‏‌خواهند صدمه بزنند. و شما اگر بخواهید برای خدا باشد یا برای ملتتان باشد یا برای زندگی خودتان باشد، بخواهید که اسیر نباشید باید همه توجه کنید و گول این حرفها را نخورید و در انتخابات به طور فعال همه دخالت بکنید. و من امیدوارم که ان‌شاءالله همه موفق بشوید. و امیدوارم که با سلامت و سعادت به کار خودتان ادامه بدهید که کار بسیار عظیمی است و کار بسیار پراهمیتی است. (7)
اخیراً یکدفعه انسان می‏‌بیند که از داخل و خارج یکصدا، این از کجا پیدا شده که یکصدا در داخل و خارج می‏‌کنند که یا به صورت خیرخواهی یا به صورت ارعاب یا با طرح نفاق، که با نفاق کار را انجام بدهند. این نفاق اینطور نیست که منحصر به این ملاهای درباری باشد که رساله می‏‌نویسند و کتاب می‏‌نویسند؛ این نفاق و ایجاد نفاق راجع به آنهایی هم که در خارج و داخل مردم را مأیوس می‏‌خواهند بکنند، این نفاق آن هم هست، ایجاد نفاق می‏‌کنند دیگر، مأیوس کردن معنایش این است که این جوانهایی که الآن دارند جانفشانی می‏‌کنند و با قدرت پیش می‏‌روند و قدرتشان عالمگیر شده است الآن، انعکاسش در عالم پیدا شده است، اینها حالا به یاد این افتاده‌اند که بترسانند اینها را. این جوانهای ما چی می‏‌خواهند که اینها آنها را می‏‌خواهند از او بترسانند که بهش نمی‌رسید؟ این جوانهایی که می‏‌آیند التماس می‏‌کنند که دعا کن من شهید بشوم، این چه می‏‌خواهد از خدا که شما او را می‏‌ترسانید که حالا ول کنید برای اینکه چه می‏‌شود؟ مگر غیر از این است که اینها شهادت می‏‌خواهند؟ (8)
اصلاح کنند خودشان را اشخاص. این شیوخ اطراف خلیج و نمی‌دانم آنهایی که در مصر هستند و آنهایی که در سودان هستند و آنهایی که در جاهای دیگر هستند و آنهایی که در پاریس هستند و هرجا و داخل و همه جا، یک قدری فکر بکنند، اصلاح کنند خودشان را. بفهمند به اینکه یک ملّت این طوری را نمی‌شود ترساندش، یک ملّت این طوری را نمی‌شود مأیوسش کرد. ممکن است یک عدّه‌ای را مأیوس کنند، آنها آن عده‌ای هستند که مرفه هستند، از اوّل وارد کاری هم نبودند. اگر برای آنها می‏‌گویید آنها از اوّل وارد کار نبودند، خوب! یک عدّه‌ای هستند، در همه جا یک عده بی‌تفاوت، یک عدّه مخالف همیشه هست. اما آنهایی که انقلاب مال آنهاست، با دست آنها این انقلاب پیدا شده است و هیچ یک از اینها دخالت در این امر نداشتند. بله، یک دسته‌ای از اوّل کارشکنی می‏‌کردند، دخالت در انقلاب هیچ یک از اینها نداشتند، من وارد بودم، می‏‌دیدم که اشخاصی چی هستند. اینها می‏‌خواهند کی را بترسانند؟ می‏‌خواهند کی را مأیوس کنند؟ می‏‌خواهند آن اشخاصی که از اوّل مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اوّل مخالف با ما بودند مأیوس کنند؟ آنها از اوّل مخالف بودند و حالا هم هستند و خواهند بود. می‏‌خواهند این جوانی که برای شهادت دارد می‏‌رود توی میدان، این را مأیوسش کنند؟ این نمی‌شود. این یک تحوّلی درش پیدا شده است که نمی‌شود. می‏‌خواهند ارتش ما را مأیوس کنند؟ ارتش ما الآن یک تحوّلی پیدا کرده است که به این حرفها مأیوس نمی‌شود. ملّت و عموم ملّت به استثنای این یک عدّه بدبخت که در خارج و داخل نشسته‌اند و نغمه سرایی می‏‌کنند یا غزاداری می‏‌کنند، اینها می‏‌خواهند کی را مأیوس کنند؟ اینها چه کاری می‏‌خواهند بکنند؟ (9)
یکدفعه انسان می‏‌بیند که یک صدا از مصر بلند می‏‌شود، از سودان بلند می‏‌شود، نمی‌دانم از اردن بلند می‏‌شود، از عراق بلند می‏‌شود، از امریکا بلند می‏‌شود، از فرانسه بلند می‏‌شود، از ایران هم بلند می‏‌شود، یک صداست، انسان می‏‌فهمد یک حلقوم است دارد این حرفها را می‏‌زند. اینهایی که اهل خود ایران هستند و رفتند بیرون، اینها با ملّت خوب هستند؟ صلاح ملت را می‏‌بینند؟ آنکه با عراق می‏‌سازد، صلاح ملّت را می‏‌بیند؟
آنکه با امریکا دوست است، صلاح ملّت ما را می‏‌خواهد؟ خوب! ما می‏‌دانیم اینجوری نیست اینها اصلاح کنند خودشان را. آنکه می‏‌تواند، خودش را اصلاح کند، اینقدر خباثت به خرج ندهد، اصلاح کند خودش را، یک قدر توجه کند به مسائل، توجّه کند به حقایق اسلام، ببیند که پیغمبر در وقتی که مبعوث شد - یک نفر آدم، مخالفش همه - با پافشاری و استقامت کارش را راه انداخت. ملّت ما که نمی‌ترسند. شما چند نفر نشسته‌اید آنجا می‏‌ترسید. هی القای ترس می‏‌کنید، القای رعب می‏‌کنید. کسانی که هیچ دخالت در هیچ چیز نداشتند، کسانی [منافقین و چپ‌گراها] که آن روزی که انقلاب پیروز شد دنبال این بودند که بر خلاف انقلاب اسلحه جمع کنند، برای شکست انقلاب، آنهایی که نشسته‌اند و روابطشان را با امریکا محکم کرده‌اند - و از اوّل بود و حالا هم هست و خواهد بود - اینها توجّه به این ندارند که با این اراجیفی که اینها دارند این ملّت تغییر نمی‌کند. (10)
اینجانب نصیحت متواضعانه برادرانه می‏‌کنم که آقایان محترم تحت تأثیر اینگونه شایعه‏سازیها قرار نگیرند و برای خدا و حفظ اسلام این جمهوری را تقویت نمایند. و باید بدانند که اگر این جمهوری اسلامی شکست بخورد، به جای آن یک رژیم اسلامی دلخواهِ بقیة‌الله - روحی فداه - یا مطیع امر شما آقایان تحقق نخواهد پیدا کرد، بلکه یک رژیم دلخواه یکی از دو قطب قدرت به حکومت می‏‌رسد و محرومان جهان، که به اسلام و حکومت اسلامی روی [ی] آورده و دل‏باخته‌اند، مأیوس می‏‌شوند و اسلام برای همیشه منزوی خواهد شد؛ و شماها روزی از کردار خود پشیمان می‏‌شوید که کار گذشته و دیگر پشیمانی سودی ندارد. و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه‌ی امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالی متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزه‌ای روی نداده است و نخواهد داد. (11)
امروز یکی از نقشه‌های بزرگ آنهایی که می‏‌خواهند این کشور را، همه اشیایش را ببرند و همه خزاین ما را ببرند و از راههای دیگر مأیوس شده‌اند؛ شایعه است. شما در هر جا که بروید می‏‌بینید که یک شایعه‌ای درست کرده‌اند یا برای یک گروهی، یا برای یک اشخاصی. از هر طرف که می‏‌بینید، شایعه‌سازی فراوان است. به حرف شایعه‌سازان گوش فرا ندهید. به حرف اشخاصی که از روی غرض و هوای نفس صحبت می‏‌کنند گوش فرا ندهید. شما خودتان با وجدان خودتان بنگرید. اگر گفتند که فلان قشر با شما دشمن است ببینید که این مطلب صحیح است یا غیرصحیح. صحت و غیرصحتش را از گفتار آن گروه، از کردار آن گروه، از نوشته‌های آنها باید استفاده کنید. (12)
از عموم ملّت عزیر می‏‌خواهم که از شایعه‌ها که از طرف گروههای وابسته به رژیم سابق و یا ابر قدرتها پخش می‏‌شود، بی‏اعتنا بگذرند و به اکاذیب آنان گوش نکنند. اکنون که مخالفین انقلاب از توطئه‌های گذشته مأیوس شده‌اند. به شایعه‌سازی و دروغ‏پردازی کمر بسته و می‏‌خواهند مردم را از این راه مأیوس کنند و کشور را به دامان چپ و یا راست بکشانند. از خداوند متعال سعادت و پیروزی اسلام را در این سال جدید مسألت می‏‌نمایم، و امید است که با قدرت کامل خود، این کشور اسلامی را از شرّ بدخواهان حفظ فرماید. سلام و درود بر ملت بزرگ و رحمت خداوند و درود بر شهیدان و آسیب‌دیدگاه در راه اسلام. (13)

راهبردهای تصریحی:

1- دشمن با ایجاد هیاهو و آشوب درصدد مأیوس کردن ملّت است.
2- یأس مردم از نظام سبب استیلای دوباره دشمن بر جامعه می‏‌شود.
3- اجتماع و حضور مردم در مسائل جامعه، نقطه قوّت جمهوری اسلامی و مایه‌ی امید مسؤولین و مسلمانان است.
4- شایعه سازی از راهکارهای دشمن برای مأیوس کردن مردم است.

نکات استنباطی:

1- تمام جنجالهای خبری دشمن در این راستاست که روح امید و توجّه به پیشرفتها را در ملّت از بین ببرند و دوباره یأس و ناامیدی را بر جامعه حاکم کنند.
2- دشمن با القاء ناامیدی و یأس، تلاش می‏‌کند تا از مشارکت و حضور مردم در حل مسائل سیاسی و اجتماعی جلوگیری کرده، پشتوانه‌ی مردم نظام را از بین ببرد و دولت را با مشکلات تنها بگذارد.
3- بیشترین لطمه به دشمن از حضور مستمر و با نشاط مردم در صحنه‌های دفاع از جمهوری اسلامی وارد شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. صحیفه امام (ره)، ج 10، صص 312 و 313.
2. صحیفه امام (ره)، ج10، صص 346.
3. صحیفه امام (ره)، ج 10، صص 455 و 456.
4. صحیفه امام (ره)، ج11، صص 10 و 11.
5. صحیفه امام (ره)، ج14، صص 371 و 372.
6. صحیفه امام (ره)، ج18، ص 282.
7. صحیفه امام (ره)، ج 18، ص 369.
8. صحیفه امام (ره)، ج19، صص 227 و 228.
9. صحیفه امام (ره)، ج19، ص 228.
10. صحیفه امام (ره)، ج19، صص 228 و 229.
11. صحیفه امام (ره)، ج21، ص 447.
12. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 29.
13. صحیفه امام (ره)، ج14، ص 255.

منبع مقاله :
گردآوری: مؤسسه فرهنگی هنری قدر ولایت، (1390)، سیره سیاسی حضرت امام خمینی (ره) (11)، تهران: قدر ولایت، چاپ اول.